loading...
بزرگترین مرجع دانلود | دانلودستان
• به سایت پی ام باز خوش آمدید •





خرید از فروشگاه اینترنتی پی ام باز ~> کلیک کنید.



مرورگر های پیشنهادی ما برای شما:


    


آخرین ارسال های انجمن
Admin بازدید : 156 دوشنبه 30 دی 1392 نظرات (0)

 

ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ
ﻣﯽ ﮐﻨﯽ .. ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪﻡ ﺷﻨﯿﺪﻡ..
ﭘﺴﺮ: ﻣﻤﻨﻮﻥ ... ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ
ﻗﺴﻤﺖ ﺷﻤﺎ..
ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﺮﺍﯼ
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯﺕ
ﺑﺨﻮﺍﻡ؟؟؟
ﭘﺴﺮ: ﭼﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺻﺎﺣﺐ
ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﯼ ﻣﯽ ﺷﻪ
ﺍﺳﻢ ﻣﻨﻮ ﺭﻭﺵ ﺑﺬﺍﺭﯼ؟
ﭘﺴﺮ: ﭼﺮﺍ? ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﻫﺮ
ﻣﻮﻗﻊ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﺵ ﻣﯽ
ﮐﻨﻢ ..ﺻﺪﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺩﺭﺩ
ﺑﮑﺸﻢ؟؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﻧﻪ!! .. ﺁﺧﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ
ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯽ
ﺷﻦ..
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻘﺪﺭ
ﻋﺎﺷــ♥قت بودم

Admin بازدید : 225 سه شنبه 12 آذر 1392 نظرات (0)

 

یک عشق و دو برادر

 

 اینبار داستان جالب دو برادر رو براتون می خوام بگم که تو شهرستان رودان یکی از شهرهای استان هرمزگان زندگی می کنن و یک ساعت با بندر عباس فاصله داره این داستان رو از قول یکی از دوستای رودانیم شنیدم و حتی با هر دو برادر هم آشنا شدم و اجازه گرفتم که داستانشونو وارد وب بکنم.

لطفا تا آخر بخونین داستان خیلی جالبیه

بقیه در ادامه مطلب

ساناز بازدید : 216 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)

داستان علی و مریم(کاملا واقعی)

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند ....

 

بقیه درادامه مطلب

Admin بازدید : 582 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

 

دخترک

 

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.....

 

بقیه در ادامه مطلب

Admin بازدید : 213 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

 

نبودنت چه فصلی از سال است که هم روزها و هم شب ها اینقدر طولانی شده اند ؟؟؟


اس ام اس عاشقانه مهر 92|عاشقانه جدید


سخته  به جایی برسی که دیگه نه هیچ اومدنی آرومت کنه و نه هیچ رفتنی نابودت !

 

 

بقیه در ادامه مطلب



 

Admin بازدید : 487 سه شنبه 08 مرداد 1392 نظرات (1)

 

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند..

 

بقیه در ادامه مطلب



Admin بازدید : 259 یکشنبه 06 مرداد 1392 نظرات (1)

 


لطفا تا آخرشو بخونید تا متوجه عشق پسر به دوست دخترش بشید.

1- محبت شدیدی كه صادقانه به تو ابراز میكردم


2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو


3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم


4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و


5- این احساس در قلب من قوت میگیرد كه بالاخره روزی باید


6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم كه


7- شریك زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار كوتاه بود اما


8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و


9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم


10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ كس نمیتواند تحمل كند و با این وضع


11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را


12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم


13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان كه


14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش


15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت كننده است اگر


16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم كه


17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش


18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت كه دارای كمترین


19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه


20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمتوانم قانع شوم كه


21- تو را دوست داشته باشم و شریك زندگی تو باشم .

و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!

Admin بازدید : 227 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

 


گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!
 
دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در سکوت شب ، اگر گم شد هرچه هست دوستی نیست…

هدف

Admin بازدید : 204 جمعه 21 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

ppp

هـدفـم را نـشـانـه گـرفـتـه ام . . .

 

             قـلـــــ[♥]ــــــــب تـو . . .

 

                         بـدون هـدف دوسـتـت دارم . . .  .

Admin بازدید : 244 پنجشنبه 20 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

[[[

باران بشدت میبارید و مرد در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش میراند، ناگهان تعادل اتومبیل بهم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد.از حسن امر، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشه به ناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و بسمت مزرعه مجاور دوید و در  زد.

 

                           بقیه در ادامه مطلب

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 625
  • کل نظرات : 131
  • افراد آنلاین : 37
  • تعداد اعضا : 837
  • آی پی امروز : 375
  • آی پی دیروز : 151
  • بازدید امروز : 899
  • باردید دیروز : 437
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 3,212
  • بازدید ماه : 3,212
  • بازدید سال : 101,956
  • بازدید کلی : 1,379,502