loading...
بزرگترین مرجع دانلود | دانلودستان
• به سایت پی ام باز خوش آمدید •





خرید از فروشگاه اینترنتی پی ام باز ~> کلیک کنید.



مرورگر های پیشنهادی ما برای شما:


    


آخرین ارسال های انجمن
Admin بازدید : 243 پنجشنبه 20 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت میکرد به آرومی اومد دم در و بازش کرد.

راننده ماجرا رو شرح داد و ازش درخواست کمک کرد.

پیرمرد گفت که ممکنه از دستش کاری بر نیاد اما اضافه کرد که : “بذار ببینم فردریک چیکار میتونه برات بکنه.”

لذا با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز افسار یه قاطر پیر رو گرفت و با زور اونو کشید بیرون تا رانندهه شکل و قیافه قاطر رو دید، باورش نشد که این حیوون پیر و نحیف بتونه کمکش کنه، اما چه میشد کرد، در اون شرایط سخت به امتحانش میارزید.

با هم به کنارجاده رسیدند و کشاورز طناب رو به اتومبیل بست و یه سردیگه اش رو محکم چفت کرد دور شونه های فردریک یا همون قاطره و سپس با زدن ضربه رو پشت قاطر داد زد:

” یالا، پل فردریک، هری تام، فردریک تام، هری پل …. یالا سعیتون رو بکنین … آهان فقط یک کم دیگه، یه کم دیگه …. خوبه تونستین ”

راننده با ناباوری دید که قاطر پیرموفق شد اتومیبل رو از گل بیرون بکشه. با خوشحالی زائد الوصفی از کشاورز تشکر کرد و در حین خداحافظی ازش این سوال رو کرد: “هنوزهم نمیتونم باور کنم که این حیوون پیرتونسته باشه، حتما هر چی هست زیر سر اون اسامی دیگه است، نکنه یه جادوئی در کاره”

کشاورز پاسخ داد: ” ببین عزیزم، جادوئی در کار نیست ”

اون کار رو کردم که این حیوون باور کنه عضو یه گروهه و داره یک کار تیمی میکنه، آخه میدونی قاطر من

کوره
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 625
  • کل نظرات : 131
  • افراد آنلاین : 63
  • تعداد اعضا : 837
  • آی پی امروز : 106
  • آی پی دیروز : 151
  • بازدید امروز : 124
  • باردید دیروز : 437
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 2,437
  • بازدید ماه : 2,437
  • بازدید سال : 101,181
  • بازدید کلی : 1,378,727