loading...
بزرگترین مرجع دانلود | دانلودستان
• به سایت پی ام باز خوش آمدید •





خرید از فروشگاه اینترنتی پی ام باز ~> کلیک کنید.



مرورگر های پیشنهادی ما برای شما:


    


آخرین ارسال های انجمن
Admin بازدید : 144 سه شنبه 01 بهمن 1392 نظرات (0)

 

به محض شروع حرکت قطار، پسر 25 ساله که کنار پنجره نشسته بود، پر از شور و هيجان شد. دستش

 را از پنجرهبيرون برد و در حالي که هواي در حال حرکت را با لذت لمس مي کرد فرياد زد: پدر! نگاه

 کن آن درخت ها حرکت مي کنند!!مرد مسن با لبخندي هيجان پسرش را تحسين کرد. کنار مرد جوان،

 زوج جواني نشسته بودند که حرفهاي پدر و پسر را مي شنيدند و از حرکات پسر جوان که مانند يک

 کودک پنج ساله رفتار مي کرد، متعجب شده بودندناگهان پسر جوان با هيجان فرياد زد: پدر نگاه کن!

 درياچه، حيوانات، و ابرها با قطار حرکت مي کنند!زوج جوان پسر را با دلسوزي نگاه مي کردند.

باران شروع به باريدن کرد. قطراتي از باران روي دست پسر جوان چکيد. او با لذت آن را لمس کرد و

 چشمهايش رابست و دوباره فرياد زد: پدر نگاه کن! باران مي بارد! آب باران روي من چکيد. زوج جوان

 ديگر طاقت نياوردند و از مرد مسن پرسيدند: چرا شما براي مداواي پسرتان به دکتر اعصاب مراجعه نمي

کنيد؟مرد مسن در پاسخ گفت: ما همين الان از بيمارستان بر مي گرديم،"امروز پسر من براي اولـــيــــن بـــار در

زندگي مي تواند بــبــيــنــد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 625
  • کل نظرات : 131
  • افراد آنلاین : 79
  • تعداد اعضا : 837
  • آی پی امروز : 152
  • آی پی دیروز : 151
  • بازدید امروز : 190
  • باردید دیروز : 437
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 2,503
  • بازدید ماه : 2,503
  • بازدید سال : 101,247
  • بازدید کلی : 1,378,793