ولی من ترجیح میدم از
کودک گل فروش بگم!
که سر چهار راه میان ماشین ها داد میزد:
گل ولنتاین یادت نره !!!
- این شعر ها بروند به جهنم !
من دیوانه ی آن لحظه ام که
قلبت زیر سرم دست و پا می زند....
-اخم می کنم
تا ببینی جدی شده ام،
چرا اینگونه سراغم می آیی؟
من به تمنای گریه ات نیست،
که تا سال ها،
تا قرن ها،
تا پایان تلخی،
زیر این خاک سرد،
قصد خفتن کرده ام،
معرفتی مانده اگر
یا سر سوزن قلقلکی
از بهار گذشته،
برای من،
لبخند بزن،لبخند!!
- شیرین ترین سم مهلک است بوسه هات